بی ربط.
عزیز ه دل .
و اون کلیپ فارغ التحصیلا .. و خونه ی ما گذاشتن . و دو سه قطره اشک چشم همه .
دبیرستان آجر قرمزی عزیزم , تو تا ابد عزیز ه دل من میمونی . مخصوصا زیر ه دفتر دبیرانت و جلوی در آمفی و کلاس 308 ت و نویدت که تو کل ه زمستونا مارو گرم میکرد .
دلم واسه ت تنگ میشه . شک ندارم که آجرا گریه میکنن وقتی دارن کوییده میشن . لوگو های کارگاه علوم از غصه دق میکنن . و آمفی تئاتری که میزبان اینهمه کارگاه هنری بوده ; از صدای وحشتناک ریختن ه ساختمون میمیره .
من نمیدونم چی بگم . هیچ وقت انقد خاطره تو یه ساختمون و با تک تک جاهاش و صندلیاش نداشتم .
باید واسش سوگواری بگیریم .
دلم واست تنگ میشه دبیرستان ه عزیزم . بیشتر از اونی که کسی بتونه فکرشو بکنه .
..
رفـو کن .
یه دفتر گل گلی کادو گرفته بودم . قراره همه ی روزایی که خوبن رو بنویسم توش . از 5 فروردین که گرفتمش ، تاحالا فقط یه روز نوشتم توش . این من رو واقعا میترسونه .
آدم ها من رو میترسونن . رفتاراشون واقعا برام عجیبه . بعضی وقتا فقط ساکت میشم و میذارم ادامه بدن . بعضی وقتا تا همیشه ساکت میشم . حتی اگر "دلمان برای هر چیز کوچک چقدر تنگ است . . " پوزیشن باشه .
باید پوزیشن م رو توش ثبت کنم . باید این چیزای کوچیک رو توش ثبت کنم . نباید بذارم خالی بمونه .
باید پرش کنم .
باید خوشالی آرو مثل ه غورباقه (قورباغه ؟) هایی که مگس هارو با زبونشون شکار میکنن از هوا شکار کنیم .
باید حواسم باشه .
باید خوبیای آدمارو بشمارم .
باید حواسم باشه .
داشتم به خدا میگفتم : خدایا نمیشد خُُشالی بندازی تو زندگیم ؟ یه ذرّه ؟
بعد س. اومد , بهترین چهلو پنج دیقه ی زندگی ه من رو ساخت و رفت .
بعد س. (یه س ه دیگه :)) ) زنگ زد گفت فردا بیام ببینمت . خونتون کجاس ؟
کلی راضی ش کردم که نع , خودم میام ِ
حالا میخوام بگم که این چند تا آدم , از واقعی ترین هان:]
و خدا ناراحتی میده , خوشالی م میده . :>
از یو نو. .
وقتی هرروز زندگی سخته , وقتی هرروز سخت میشه نفس کشید , وقتی روزی 10 بار بغض خفه ت میکنه اما نباید لوس بازی در بیاری , منتظری بلخره درست شه .
وقتی نمیشه , وقتی اون یه روزه خوبی که باید بیاد نمیاد ,
چیزی که ازت میمونه نا امیدی ه .
نا امیدی جلوی همه ی آرزو های قشنگمو گرفته . و فقد خودمو زیر ه پتو قایم میکنم و میخوابم .
یه روزه خوب میاد . (:
عنوان ندارد .
امروز از آدم ه عزیز تر از جانی یک گُل هدیه گرفتم . یک گل ه زرد ه قشنگ .
و چقدر عجیب از خوشحالیش روزم خوب شد . خیلی خوب .
چقدر گل لازمه .
چقد دلم میخواد از این آدما باشم که همین طوری حال ه مردمو خوب کنم . حتما در این راستا اقدام میکنم .
پ.ن : تصمیم گرفتم یه روز در میون واسه خودم گل بخرم . :}
پ.ن پریم : گل ه زرده قشنگم رو میتونید ببینید . :-ذوقزده